زَرتُشت یا زَردُشت یا اشوزَرتُشت، پیامبر ایران باستان بود که مزدیسنا را بنیان گذاشت. وی همچنین سراینده گات ها، کهن ترین بخش اوستا می باشد. اساس دین زرتشت (پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک)، از خصایص و اصول مزدیسنا است. در سراسر گات ها این سه کلمه بارها تکرار شده است. در گات ها اهورا مزدا خدای یگانه است که جسم یا مرکب نبوده و مینوی پاک است …
برخی از مورخین سال تولد زرتشت را در ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد تخمین زدهاند. زادروز زرتشت در بین پژوهشگران و تاریخدانان مبحثی مورد مباحثه و مجادله است. این تفاوت از ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد می باشد.
زمان و محل دقیق تولد وی مشخص نیست اما گمانهزنیها و اسناد، زمانی بین ۱۰۰۰ تا ۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح را برای او حدس زدهاند و زادگاه وی را به مناطق مختلفی مانند ری، آذربایجان، خوارزم، سیستان و خراسان نسبت دادهاند. تعلمیات زرتشت بعدها با باورهای بومی ایرانیان ترکیب شد و مزدیسنای کنونی که نزدیک به پنج سده دین رسمی ایران نیز بودهاست، را پدید آورد. نام زرتشت در فهرست یکصد نفرهٔ انسانهای تاثیرگذار تاریخ که توسط مایکل هارت تنظیم شدهاست، قرار دارد. دین زرتشت امروزه حدود ۲۰۰ هزار تن پیرو در ایران، هند و برخی نقاط دیگر جهان دارد.
ریشه و معنای نام زَرتُشت
نام زرتشت بر اساس متون اوستایی زراثوشترا بودهاست که نامی مرکب است. از «زَرَت» که ممکن است معنی زرد و زرین یا پیر داشته باشد و «اشترا» که برخی آن را شتر و برخی معنی آن را آسترا به معنی ستاره در نظر گرفتهاند. دارندهٔ شتر زرد، دارندهٔ شتر پیر، دارندهٔ شتر با جرأت، درخشان و زرد مثل طلا، پسر ستاره، ، ستارهٔ درخشان و روشنایی زرین معانی گوناگونی است که تا بهحال محققان برای نام زرتشت ذکر کردهاند.
زمان زندگانی زرتشت
رخی از مورخین سال تولد زرتشت را در ۱۰۰۰ پیش از میلاد تخمین زدهاند. زادروز زرتشت در بین پژوهشگران و تاریخدانان مبحثی مورد مباحثه و مجادله است. این تفاوت از ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد میباشد.
نگارهای از زرتشت در آتشکده یزد
زمان ظهور زرتشت، با همهٔ پژوهشهای دانشمندان قدیم و جدید، هنوز هم در پردهٔ ابهام است. دربارهٔ زمان زندگانی زرتشت آنقدر تحقیق و بحث و گفتگو شدهاست که حتّی اشاره به رئوس آن مطالب، کتاب بزرگی را فراهم میکند.
اودوکسوس کنیدوسی که همزمان با افلاطون بودهاست، زمان ظهور زرتشت را ۶۰۰۰ سال قبل از افلاطون میداند.
جامعهٔ زرتشتیان ایران زادروز زرتشت را روز خرداد از ماه فروردین برابر با ۶ فروردین و در سال ۱۷۶۸ پیش از میلاد و تاریخ درگذشت او ۵ دی ۱۶۹۱ پیش از میلاد تعیین کردهاست.
بیشتر پژوهشگران طرفدار تاریخ سنتی، زمان زرتشت را سده پنجم تا ششم پیش از میلاد در نظر گرفتهاند. در کتاب بندهشن آمدهاست که زرتشت در سال ۲۵۸ سال پیش از انقراض شاهنشاهی هخامنشی به بعثت رسید. اما در ارداویرافنامه، بعثت زرتشت ۳۰۰ سال پیش از حمله اسکندر ذکر میشود و بنابراین، چون اسکندر ۳۳۰ پیش از میلاد به ایران حمله کردهاست، تاریخ تولد زرتشت در حدود ۶۶۰ پیش از میلاد خواهد شد. همچنین بعضی از محققان دیگر از شباهت اسمی استفاده کرده، گشتاسپ پدر داریوش هخامنشی را با کی گشتاسپ شاه کیانی یکی دانستهاند، در نتیجه زمان زرتشت را حدود ۵ سده پیش از میلاد در نظر گرفتهاند.
امروزه بیشتر دانشمندان بر آنند که زردشت بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد میزیسته است.
خاستگاه زرتشت
با آنکه در مورد زادگاه زرتشت تاکنون تحقیق گستردهای صورت گرفته ولی هنوز نتیجهٔ قطعی به دست نیامدهاست. از گاتها که تنها مآخذ اساسی راجع به زندگی زرتشت است، هیچگونه اطلاع روشنی، خواه در باب مولد و خواه دربارهٔ محل دعوت و منطقهٔ عمل او، به دست نمیآید. در چندین قسمت از یشتها در اوستا محل فعالیت دینی زرتشت ایرانویج ذکر شدهاست.
در منابع زبان پهلوی و به دنبال آنها در کتابهای عربی و فارسی ایرانویج را با آذربایجان یکی شمردهاند. دانشمندان انتساب زرتشت را به آذربایجان، به دلایل فراوان مردود میدانند که مهمترین آنها دلایل زبانی است. زبان اوستایی یعنی زبان کتاب اوستا زبانی است متعلق به شرق ایران و در این کتاب هیچ نشانی از واژههایی که اصل مادی یا فارسی باستان داشته باشد، دیده نمیشود. امروزه بیشتر دانشمندان ایرانشناس ایرانویج را خوارزم به شمار آورده و زادگاه زردشت را آنجا دانستهاند.
تبار و خانواده زرتشت
مادر زرتشت دوغدو دختر فریهیمرَوا و پدر وی پوروشسپ نام داشتند. نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. حاصل ازدواج پوروشسپ و دوغدو پنج پسر بود که زرتشت سومین آنهاست.
زرتشت سه بار ازدواج کرده بود. نام زن نخست و دوم او ذکر نشدهاست، زن سوم او هووی نام داشته، هووی از خاندان هووگوه و بنابر روایات سنتی دختر فرشوشتر، وزیر کی گشتاسپ شاه کیانی بودهاست.
زن نخست او پسری به نام ایست واستر و سه دختر به نامهای فرینی و ثریتی و پوروچیستا داشت. زرتشت در گاتاها از ازدواج دختر سوم خود یاد میکند و روایات بعدی، شوهر او را جاماسب مینامد. از همسر دوم زرتشت، دو پسر به نامهای اورْوْتَتْنَرَه و هْوَرْچیثْزَه به دنیا آمده، و ظاهراً از زن سوم فرزندی نداشتهاست.
نخستین کسی که به زرتشت ایمان آورد، میدیو ماه بود، که فروردین یشت از او نام میبرد. وی در روایات سنتی، پسرعموی زرتشت به شمار آمدهاست.
زندگی زرتشت
گرچه در اوستای موجود جای جای اشارههای پراکندهای به نام و خانواده و برخی حوادث زندگی زرتشت میشود ولی زندگینامهٔ او به طور منظم و پیوسته عرضه نمیگردد. شواهد موجود نشان میدهد که شرح زندگی زرتشت در سه نَسک (بخش) از ۲۱ نَسک اوستا به نامهای سپند، چهرداد و وشتاسپ ساست آمده بودهاست. اصل متن اوستایی و ترجمهٔ پهلوی این بخشها در دست نیست اما خلاصهٔ مطالب آنها در کتاب هشتم دینکرد نقل شدهاست.
آگاهیهای تاریخی و واقعی دربارهٔ زندگی زرتشت بسیار اندک است. آنچه در اوستا و در منابع پهلوی و فارسی آمدهاست، بیشتر جنبهٔ اساطیری دارد، گرچه در این مطالب نیز حقایقی میتوان یافت. آنچه به یقین در مورد زندگی زرتشت از متون اوستایی بر میآید اینست زرتشت از کودکی تعلیمات روحانی دیدهاست زیرا در گاتها (یسن ۳۳، بند ۱) خود را زوتَر نامیدهاست و آن اصطلاحی است که در مورد دین مردی که دارای شرایط کامل روحانیت است، به کار میرود. در گاتها (یسن ۴۳) اشاره به دریافت وحی از او از سوی اهورامزدا شدهاست. زرتشت در تبلیغ دین خود با دشواریهایی روبرو بودهاست. در سرودهای خویش (یسن ۴۶، بند ۲) از فقر و کمی تعداد حامیانش میگوید و از بدکاری پیشگویان و روحانیان هم وطن خود کویها و کرپنها، گله و شکایت دارد و از بعضی دشمنان خود مانند بندوه و گرهمه (یسن ۴۹، بند ۱ و ۲) نام میبرد. سرانجام بر آن میشود که از زادگاه خود دور شود و به سرزمین مجاور برود که فرمانروای آن کی گشتاسپ است. زرتشت در این سرزمین سرانجام با موفقیت روبرو میگردد. با گِرَوِش کی گشتاسپ به دین زرتشت، مخالفتهای حکمرانان همجوار برانگیخته میشود. نام برخی از فرمانروایان مخالف زرتشت در آبانیشت (یشت ۵، بند ۱۰۹) آمدهاست که از میان آنان ارجاسب تورانی از همه نامورتر است. برحسب سنت زرتشت در سن ۷۷ سالگی کشته شد و قاتل او توربراتور نام دارد.
جایگاه گات ها، سخنان زرتشت، در اوستا
قدیمترین و مقدسترین بخشِ اوستا کتاب دینی زرتشتیان، گاتها میباشد. از زمانهای بسیار قدیم گاتها را سخنان و اشعار خود زرتشت میدانستند. اوستایی که اکنون در دست است تنها یک چهارم کتابی است که در دورهٔ ساسانیان وجود داشتهاست. اوستا در شکل کنونی خود شامل پنج بخش است. بخشهای اوستا عبارتند از:
یسنا به معنی پرستش و نیایش است و مهمترین قسمت اوستاست. سخنان زرتشت موسوم به گاتها، در آن گنجانده شدهاست. کلاً شامل ۷۲ فصل یا هات است.
ویسپرد شباهت تامی به یسنا دارد و همراه آن در مراسم دینی خواندهمیشود.
یشتها از برای ستایش پروردگار و نیایش امشاسپندان و فرشتگان و ایزدان است. از نظر قدمت زبانی احتمالاً چند سده با عهد گاتها اختلاف زمانی دارد. یشت ها گروهی از متنهای کهن هستند که از راه تلفیق در گنجینهٔ آیین زرتشتی گنجانده شدهاند.
وندیداد به معنی قانون است. این بخش شامل بسیاری از قوانین مذهبی و احکام دینی زرتشتیان میشود. تألیف آن معمولاً به پس از دورهٔ هخامنشی نسبت دادهمیشود. زبان و سبک و انشاء وندادید با این فرض که همهٔ کتاب از دورهٔ اول اشکانی است، کاملاً سازگار است.
خردهاوستا به معنی اوستای کوچک است. برای شرح نماز، ادعیه، روزهای متبرک ماه و اعیاد مذهبی سال و سایر مراسم مثل سِدرِهپوشی و کُشتی بستن کودکان، عروسی، سوگواری و غیره درست شدهاست. این قسمت از اوستا در زمان شاپور دوم شاه ساسانی بین سالهای ۳۱۰ تا ۳۷۹ و توسط آذرباد مهراسپندان تألیف شدهاست.
اهمیت گات ها در شناخت دین زرتشت
گاتها کهنترین اثری است که از روزگاران پیشین برای ایران باقیماندهاست و از حیث صرف و نحو و زبان و تعبیر و فکر با سایر قسمتهای اوستا فرق دارد. قطعاتی که دلیل سخنگوئی خود زرتشت است، در گاتها بسیار دیده میشود. چنان که در شش تا از گاتها سراینده به عنوان اول شخص از خود یاد میکند. به دلیل تصرفاتی که به خصوص در دورهٔ ساسانی، در دین زرتشت، کردهاند، گاتها منبع بسیار معتبری برای شناخت عقاید اصلی زرتشت به شمار میرود. فصلهای یسنا، هات نامیده میشوند. کل گات ها ۱۷ هات است و شامل ۲۳۸ بند و ۸۹۶ بیت و ۵۵۶۰ کلمه است. گاتها منظوم است و از جهت وزن شعر و تعداد مصراعها در هر بند، به ۵ بخش به شرح زیر تقسیم شدهاست.
- اهنود به معنی سرور و مولا است. اهنود از هات ۲۸ یسنا شروع میشود.
- اشتود به معنی سلامت و عافیت است.
- سپنتمد به معنی خرد مقدس است.
- وهوخشتر به معنی اقتدار نیک و کشور خوب است.
- وهیشتواشت به معنی بهترین خواسته و نیکوترین ثروت است.
به سبب وجود لغتهای ناشناخته، پیچیدگی زبان شعر، مشکلات دستوری و از همه مهمتر مشکل عدم آشنایی صحیح با اندیشههای زرتشت نمیتوان ادعا کرد که اشعار زرتشت بطور کامل توسط دانشمندان اوستاشناس درک شدهاست، با این همه، لطف و زیبایی آن دسته از سرودهایی که معنی آن روشن است، قابل انکار نیست.
دین زرتشت از ورای گات ها
آنچه از واژهها و جملات گاتها بر میآید نشان دهندهٔ اینست که زرتشت بر ضد گروه پرودگاران آریایی یعنی آن مذهبی که ایرانیان در پرستیدن قوای طبیعت با هندوان شرکت داشتند، میباشد.
یکتاپرستی
در گات ها اهورا مزدا خدای یگانه است که جسم یا مرکب نبوده و مینوی پاک است. جلوههای خاص خدا امشاسپندان هستند. تقریباً دویست بار در گات ها به کلمهٔ مزدا یا ترکیب از این واژه بر میخوریم. زرتشت جز از اهورامزدا خدای دیگری نمیشناسد. زرتشت از گروه پروردگاران پیشین رو گردان است. تمام عظمت و جبروت مختص اهورامزدا ست. اوست آفرینندهٔ یکتا و خداوند توانا. در گاتها (هات ۴۴) زرتشت با یک زبان شاعرانه در توحید و اقتدار خداوند گوید:
از تو میپرسم ای اهورامزدا کیست پدر راستی؟ کیست نخستین کسی که راه سیر خورشید و ستاره بنمود؟ از کیست که ماه گهی تهی است و گهی پر؟ کیست که به باد و ابر تندروی آموخت؟ کیست آفرینندهٔ روشنایی سودبخش و تاریکی؟ که خواب و بیداری آورد؟ کیست که بامداد و نیمروز و شب قرار داد و دینداران را به ادای فریضه گماشت؟ کیست آفرینندهٔ فرشتهٔ مهر و محبت؟ کیست که از روی دانش و خرد احترام پدر در دل پسر نهاد.
پس از این پرسش ها زرتشت خود در پاسخ گوید:
من میکوشم ای اهورامزدا تو را که به توسط خرد مقدس، آفریدگار کلی، به درستی بشناسم.
دوگانگی خرد انسان
در گاتها از منازعات اهورامزدا و اهریمن و جنگ و ستیز دائمی مابین این دو که مایهٔ آنهمه بحث و مجادله گردید هیچ سخنی نرفتهاست. زرتشت اهورامزدا را سرچشمهٔ آفرینش میداند و در مقابل او، آفریدگار و یا فاعل شری وجود ندارد. انگره مینو و یا خرد خبیث که بعدها به مرور ایام تبدیل به اهریمن گردید و زشتیهای جهان از قبلِ اوست در مقابل اهورامزدا نیست بلکه در مقابل سپنت مینو یا خرد مقدس است.[۶۰] در گاتها هات ۳۰ قطعهٔ سوم آمدهاست.
آن دو گوهر همزادی که در آغاز در عالم تصور ظهور نمودند یکی از آنان نیکی است در اندیشه و گفتار و کردار و دیگری بدی (در اندیشه و گفتار و کردار) از میان این دو مرد دانا باید نیک را برگزیند نه زشت را.
همچنین در گات ها هات ۴۵ قطعهٔ دوم آمده است.
من میخواهم سخن بدارم از آن دو گوهری که در آغاز زندگانی وجود داشتند، از آن چه آن (گوهر) خرد مقدس سپنت مینو، به آن (گوهر) خرد خبیث انگره مینو گفت، اندیشه، آموزش، خرد، آرزو، گفتار، کردار، زندگانی و روان ما با هم، یگانه و یکسان نیست.
زرتشت مسئلهٔ نیکی و بدی را از دیدگاه فلسفی بدین صورت بیان میکند که خلقت جهان توسط خداوند انجام مییابد اما دو مینوی یا دو اصل وجود دارند که از خواص ذهن آدمی هستند. او میگوید این دو بنیاد زادهٔ اندیشهٔ آدمی هستند و هریک بر اندیشه و گفتار و کردار انسان اثرگذار هستند. این دو گوهر در سرشت آدمی وجود دارند و قضاوت دربارهٔ خوب و بد از این دو گوهر غیرمادی سرچشمه میگیرد. این ثنویت و دوگانگی در اخلاق و منش آدمی در مذاهب و مکتبهای فلسفی دیگر نیز وجود دارند، مانند نفس اعلی و نفس اماره، نفس انسانی و نفس بهیمی و همچنین نام های دیگر.
اختیار انسان
در برابر این دو نیرو تکلیف انسان در دنیا چیست؟ زرتشت در گاتها در هات ۳۰ گوید «مرد دانا باید خود برابر گزیند». انسان برپایهٔ سرودهای زرتشت آزاد است و اختیار گزینش دارد. زرتشت در در گاتها در هات ۳۰ بخش ۲ میگوید
به سخنان مهین گوش فرا دهید. با اندیشهٔ روشن به آن بنگرید میان این دو آئین (دروغ و راستی) خود تمیز دهید. پیش از آنکه روز واپسین فرا رسد، هر کسی به شخصه دین خود اختیار کند. بشود که در سرانجام کامروا گردیم.
ارج گذاری زندگی در این جهان
زرتشت به زندگانی دنیوی بیاعتنا نیست و درویشی در آن راهی ندارد. زرتشت رسالت خود را فقط مذهبی و معنوی نمیداند و در ترقی امور اقتصادی و بهبود زندگانی مادی نیز کوشاست. بخصوص زرتشت بهآباد کردن زمین و کشاورزی اهمیت زیادی دادهاست. زرتشت در سخنان خویش خطاب به کشاورزان میگوید که کشور خداپرست کی گشتاسپ باید از نیروی آنان برتری به همرساند و سرمشق دیگران گردد. در هات ۳۴ گاتها بند ۱۴ آمدهاست :
آری ای مزدا از پاداش گرانبهای تو در همین جهان کسی بهرهمند شود که در کار و کوشش است.
اساس دین زرتشت
(پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک)، از خصایص و اصول مزدیسنا است. در سراسر گاتها این سه کلمه بارها تکرار شدهاست. در هات ۵۱ گاتها بند ۲۱ آمدهاست
از پرتو پارسائی به مقام تقدس رسند چنین کسی از پندار و گفتار و کردار نیک و ایمان خویش به راستی ملحق گردد. اهورامزدا به میانجی و هومن (مظهر اندیشه نیک و خرد و دانایی خداوند) به چنین کسی کشور جاودانی ارزانی دارد. مرا نیز چنین پاداش نیکی آرزوست.
همچنین انسان باید در فتح راستی و شکست دروغ بکوشد. در هات ۳۰ گاتها بند ۸ آمدهاست
کشور جاودانی (بهشت) از آن کسی است خواهد بود که در زندگانی خویش با دروغ بجنگد و آن را در بند نموده، به دست راستی بسپرد.
آیین پرستش و مراسم دینی
در گاتها به هیچ روی از آیینهای دین و مراسم پرستش و آداب قربانی و اعیاد گفتگو نیست. زرتشت اعمال قربانی و بادهنوشیهای دینی و بکار بردن هوم را با سختی و قاطعیت مردود دانستهاست. پلوتارک مورخ یونانی نوشته است زرتشت ایرانیان را در عبادت اهورامزدا فقط به فدیه معنوی که نیایش و سپاسگزاری باشد موعظه نمود.
عنوان کاهنان و پیشوایان مذهبی پیش از زرتشت کرپان بود که مراسم و نیرنگها و مناسک دینی را که بسیار پیچیده بود، برای مردم انجام میدادند و علاوه بر دستمزدهای کلان، قدرت فوقالعادهای داشتند. هوم نوشابهٔ سکرآوری بود که در این نیایشهای مذهبی مینوشیدند، مرگزدائی صفت آن بود و پیداست که هوم را نیز بسان ایزدان و فرشتگان به یاری میخواندند.
در هات ۳۲ گاتها بند ۱۲ و ۱۴ آمدهاست
نفرین تو باد ای مزدا به کسانی که با فریاد شادمانی گاو قربانی میکنند.
همچنین در منع مسکرات در مراسم مذهبی در هات ۴۸ گاتها بند ۱۰ آمدهاست :
کی ای مزدا شُرَفا به رسالت نیکپی خواهند برد؟ کی این مشروب سکرآوردنده و کثیف را خواهی برانداخت؟ از آن چیزی که کرپانهای زشت کردار و شهریاران بدرفتار، به عمد ممالک را میفریبند.
سنجش اعمال در روز رستاخیز
مزدا پس از سر آمدن زندگانی در روز واپسین در کشور جاودانی خود، آنچه نیک و نیکتر است به آن کسی بخشد که خشنودی او را بجای آورد، همچنین زشتکردار را که از او نافرمانبرداری نمود، به سزا رساند.
همچنین در در هات ۴۶ گاتها بند ۱۰ و ۱۱، هات ۵۰ بند ۴ و هات ۵۱ بند ۱۳، از پل چینود ذکر رفتهاست.
این چنین این نفس دروغپرست، پاداش یقینی هدایتشدگان راه راست را، از خود دور نمود. روانش در سر پل چینود هنگام حساب واپسین در بیم و هراس خواهد بود، برای آنکه از کردار و گفتار خویش از راه راست دور افتاد.
کرپانها و کویها (کاهنان مذهبی و رهبران سیاسی مخالف زرتشت) به واسطهٔ تسلط خویش، مردم را به سوی اعمال زشت دلالت کنند تا آنکه حیات جاودانی آخرت آنان را تباه نمایند. روان و وجدان آنان وقتی که به نزدیک پل چینود رسد، در بیم و هراس خواهد افتاد. آنان جاویدان در خانهٔ دروغ (دوزخ) بمانند.
ازدواج
در گاتها، هات ۵۳، پند زرتشت به دخترش پوروچیستا هنگام ازدواج با جاماسپ وزیر دوران کی گشتاسپ چنین آمدهاست.
اینک تو ای پوروچیستا، جوانترین دختر زرتشت، من از روی پاکی و راستی و نیک منشی، جاماسپ را که از راستکرداران و پشتیبانان آیین راستی است، جهت تو برگزیدهام. پس اکنون برو و در این باب بیندیش و خردت را راهنما قرار داده و پس از موافقت به اجرای مراسم مقدس ازدواج پرداز.
چگونگی ازدواج به موجب عقاید نخستین و صدر آیین زرتشتی، با آن چه بعدها به زرتشت نسبت دادند، سازگاری و هماهنگی ندارد. در زمان ساسانیان اصرار میشد که ازدواج میان خویشاوندان، از ضروریات دین و از تعالیم زرتشت است، برخلاف این نظر نه خود زرتشت و نه فرزندان و پیروانش به چنین اصلی عمل نکردند. بعید و بلکه محال است که زرتشت دربارهٔ ازدواج با خویشان و اقوام دستور دهد و در همان حال خود و پیروانش برخلاف آن عمل کنند. چنانکه از گفتهٔ هرودوت بر میآید قبل از فتح مصر توسط کمبوجیه دوم چنین قانونی که نکاح با خواهر را تجویز کردهباشد، در ایران وجود نداشتهاست. هرودوت دربارهٔ ازدواج کمبوجیه و خواهرش مینویسد:
با آنکه در هیچ دوره و زمانی در پارس سابقه نداشت، برادر با خواهر وصلت کند، با وجود این کمبوجیه به این خیال افتاد که برخلاف شرع و آئین قومی خویش، با خواهر خود ازدواج کند. پس قضات شاهی را احضار کرد و پرسید «آیا در پارس قانونی هست که اگر وی بخواهد ازدواج بین خواهر و برادر را مجاز سازد؟» داوران شاهی هر چند نتوانسته بودند، قانونی پیدا کنند که چنین امری را تجویز کند ولی قانونی یافتند که به پادشاه ایران اختیار می داد، به آنچه دلخواه اوست، رفتار کند. بدین ترتیب قضات در اثر بیمی که از قهر کمبوجیه داشتند قاعده ای تازه فراهم ساخته، جان خود را از خطر رهانیدند.
ازدواج میان محارم در برخی خاندانهای سلطنتی باستانی، برای نگهداری خون و مالکیت رایج بودهاست و عیلامیان و مصریان و تایلندیها و غیره، این رسم را داشتهاند اما از گفتهٔ هرودوت چنین بر میآید که تا زمان کمبوجیه این رسم نزد پارسیان غریب و ناخوشایند بودهاست. اظهار صریح هرودوت مبنی بر نظرخواهی کمبوجیه از قضات خود قرینهٔ دیگری است مبنی بر اینکه این ازدواج امری مغایر با سنتها بودهاست زیرا در غیر اینصورت کسب نظر مشورتی با قضات ضرورتی نداشت. شکی نیست که ایرانی ها پس از پیروزی بر مصر ارتباط تامی با این ملت داشته اند. احتمالاً از آن زمان در پیروی از مصری ها بعضی از اعضای خاندان سلطنتی چنین عملی را مرتکب شده و پس از آن موبدان را تحریک و تحریض نموده که فتوا برای مشروعیت بخشیدن به آن صادر نمایند.
زرتشت از دیدگاه اسلام
از آنجا که اسلام، صریحاً ایمان به پیامبران گذشته را همردیف به پیامبر اسلام اعلام کردهاست، زرتشت هم یک پیامبر الهی شناخته شدهاست. چنان که در قرآن سورهٔ حج آیهٔ ۱۷، زرتشتیان را مجوس نامیدهاست و در ردیف پیروان ادیان آسمانی آوردهاست.
البته بین اهل ایمان و یهود و صابئان و نصاری و مجوس، و آنانکه به خدا شرک آوردند محققاً روز قیامت میان آنها خدا جدائی افکند که او بر احوال همهٔ موجودات عالم (بصیر) و گواه است.
در قرآن کلمهٔ مجوس به عنوان یک دین ذکر شدهاست و چون از مشرکان جدا شدهاست، بسیاری این برداشت را کردهاند که در اصل دینی یکتاپرستانه بودهاست.[۹۰] همچنین در برخی احادیث اسلامی از زرتشت به عنوان پیامبر مجوس نام برده شدهاست.[۹۱] بنابر این، از دیدگاه اسلام، زرتشت پیامبری از جانب خداوند است که دارای کتاب آسمانی بودهاست.[۸۸] زرتشت نیز خود را پیامبر دانستهاست، آنجا که میگوید: «اهورامزدا، مرا برای راهنمایی در این جهان برانگیخت، و من از برای رسالت خویش، از منش پاک تعلیم یافتم».[۹۲] مسلمانان باور دارند که آموزههای اصیل زرتشت به مرور زمان دستخوش تحریف شد و توحید زرتشت به شرک تبدیل گشت، دستورهای آن از خرافات و اباطیل پر شد و در مسیر سود طبقات حاکم جامعه قرار گرفت.
منبع : fa.wikipedia.org
گردآوری و بازنشر » berroz.com