چرا اهل تسنن براي نماز از مهر استفاده نمي كنند لكن شيعه استفاده مي كند؟
مهر درسجده موضوعیت ندارد وبه هنگام سجده نماز، بايد بر خاك يا ساير اجزاى زمين سجده كرد يا بر چيزهايى كه از زمين مى رويد، مانند برگ و چوب درختان و تمام گياهان (به استثناى آنچه خوردنى يا پوشيدنى است) . بنابراين سجده كردن بر فرش جایز نیست وخاك بر همه چيز جهت سجده كردن ترجيح دارد،لذا براى آسان شدن كار،بسيارى از شيعيان قطعهاى از خاك تميز را كه قالب گيرى شده با خود همراه دارند كه نام آن را مهر می نهند و بر آن سجده مىكنند كه هم پاك است و هم خاك.
بنابراین, مهر همان خاك است كه به صورت تراكم درآمده است. سجده بر خاك امري معمول از زمان پيامبر(ص) بوده است و سجده بر خاك مخصوص يعني بر تربت سيدالشهدا(ع) مورد عمل و تأكيد امامان معصوم چون حضرت صادق(ع) بوده است.
بنابراين دستور مرجع خاصي در كار نبوده و اصولا چيز تازه و نويي نبوده تا نيازمند دستور خاصي باشد، بلكه عمل به سنت و روش پيامبر(ص) و ائمه معصومين(ع) است. علت استفاده از مهر اين است كه :
1- بنا بر روايات بسياري – كه شيعه و سني نقل نموده اند – پيامبر (ص ) بر خاك سجده مي كردند و در تابستان كه بر اثر هواي عربستان خاك و ماسه هاي كف مسجد النبي (ص ) بسيار گرم و سوزان مي شد, بر حصير سجده مي كردند.
2- عبادت توقيفي است و در اجزا و شرايط آن بايد براساس قول و فعل شارع عمل كرد; چنان كه خود پيامبر(ص) نيز فرموده اند: «صلوا كما رأيموني اصلي; آن سان كه مي بينيد من نماز مي خوانم , شما نيز نماز بخوانيد». بنابراين از نظر فقهي بر غير آنچه كه پيامبر(ص ) بر آن سجده كرده اند, سجده جايز نيست.
3- اساس سجده بريدن از دنيا و متعلقات آن و خضوع و خشوع كامل در پيشگاه خدا است و در روايت است كه انسان به خوردني ها و پوشيدني هاي خود تعلق بسيار دارد. پس بر اين گونه امور سجده روا نيست و پیشانی برخاك ساييدن بيشترين كرنش و تواضع و دوري جستن از تعلقات را در پي دارد.
4- مهر نزد شيعه موضوعيت ندارد; بلكه ملاك همان سجده بر خاك است و مهر وسيله اي است كه سجده بر خاك را در هر جا و هر مكان سهل و آسان مي سازد.
5- عالمان برجسته و عارفان اهل سنت نيز سجده بر خاك را تأکيد كرده اند; هم چنان كه امام محمد غزالي در كتاب «احياء العلوم» بر اين مسأله انگشت نهاده است . بنابراين مخالفت برخي از اهل سنت با اين مسأله , از روي ناآگاهي و تعصبات جاهلانه است و از نظر منابع فقهي و عالمان برجسته اهل سنت نيز سجده بر خاك افضل است و اگر اشكالي هست در اين است كه چرا برخلاف سنت پيامبر(ص) اهل سنت بر هر چيزي حتي فرش و… سجده مي كنند.
6- شرك آن است كه سجده براي غير خدا باشد ولي شيعيان بر خاك سجده مي كنند, نه براي خاك . به عبارت ديگر شرك آن است كه غيرخدا «مسجود» واقع شود نه مسجد (محل سجده) و مهر و خاك مسجد است , نه مسجود. برخلاف حركت بت پرستان كه بت ها را مسجود قرار داده و در پيشگاه آنها كرنش و تواضع مي نمودند. توضيح : اين كه سجده از جمله كارهايي است كه بالاترين حد خضوع و فروتني انسان در مقابل كسی يا چيزي را نشان مي دهد. استدلال بت پرستان براي توجيه سجده شان در مقابل بت ها اين بود كه چون خداي خالق جهان ديده نمي شود نمي توان او را عبادت نمود, پس بايد بتهايي را كه ديدني و محسوس هستند پرستش كرد و به همين جهت در مقابل بت ها سجده مي كردند و به آنها كه ساخته دست خودشان بودند احترام مي گذاردند. ولي تفكر شيعه آن است كه تنها وجود شايسته عبادت خداوند يكتا است , او اگر چه ديده نمي شود و كنه ذات او در محدوده فهم و درك محدود انسان نمي گنجد, ولي عبادت او امري ممكن است و خودش كيفيت اين عبادت را آموخته و بايد او را به همان نحوي كه فرموده است عبادت كرد. سجده بر خاك و ساييدن پيشاني بر آن كه نشاني از پايين ترين چيزهاست علامت نهايت ذلت و كوچكي انسان و اعتراف به عظمت خالق است (سبحان ربي الاعلي و بحمده) و تفاوت اين عمل و فكر بت پرستان از زمين تا آسمان است.
روايات سجده در منابع اهل سنت :
روايات موجود در منابع اهل سنت را مي توان به چند دسته تقسيم كرد:
1- رواياتي كه فقط سجده بر زمين را بيان كرده است : مانند حديث نبوي : «زمين براي من محل سجده و تيمم قرار داده شد». (صحيح بخاري , ج 1, ص 92 , كتاب التيمم , ح 2) اين روايت كه عينا در منابع شيعي نيز موجود است, (وسائل الشيعه , كتاب الصلوه , ابواب ما يسجد عليه , الباب 1, ح 8) دلالت بر منحصر بودن محل سجده در زمين ندارد.
2- رواياتي كه زمين را به صورت انحصاري محل سجده مي داند. مانند حديث خباب بن الارت كه گفت : «نزد پيامبر شكايت كرديم كه شدت گرماي شن ها پيشاني و دست هايمان را مي سوزاند ولي آن حضرت شكايت ما را نپذيرفت», (بيهقي , السنن الكبري , ج 2, ص 104, باب الكشف عن الجبهه في السجود) ابن اثير در شرح اين روايت مي گويد يعني پيامبر اجازه نداد بر گوشه لباس خود سجده كنند, (ابن اثير, النهايه , ج 2, ص 497, ماده «شكي») در روايت ديگري جابر بن عبدالله انصاري گفت : با پيامبر نماز ظهر را مي خوانديم , به دليل شدت گرما يك مشت سنگ ريزه برمي داشتيم و از اين دست به آن دست مي داديم تا خنك شود و بتوانيم بر آن سجده كنيم» (مسند احمد, ج 3, ص 337). بيهقي در ذيل اين روايت از شيخ مي گويد: «اگر سجده بر لباس متصل به بدن جايز بود از خنك كردن سنگ ريزه در دستان آسان تر بود», (بيهقي , السنن الكبري , ج 2, ص 105) از اين دو روايت و ده ها استفاده مي شود كه حتي در حالت ضرورت نيز بر لباس سجده نشده است .
3- رواياتي كه سجده بر روئيدني را نيز جايز مي داند مانند حديث ابن عباس كه گفت : «پيامبر اكرم بر «خمره» سجده مي كرد», (مسند احمد, ج 1, ص 369, 303, 309 و 358) ابن حجر عسقلاني در انتهاي بحث حيض مي گويد: «خمره با ضم خاء و سكون ميم است و طبري مي گويد آن سجاده كوچكي است كه از برگ درخت خرما بافته مي شود اندازه آن به قدري است كه صورت و دست روي آن قرار گيرد و اگر بزرگ تر باشد ديگر به آن حصير مي گويند و نخ هاي آن نيز مستور و پوشيده است (ابن حجر العسقلاني , فتح الباري , ج 1, ص 430). در روايت صحيحه هشام بن حكم – كه همه فقها طبق آن فتوا دادهاند – آمده است : «انه قال لابى عبداللّه – عليه السلام – : اخبرنى عما يجوز السجود عليه و عما لايجوز، قال: السجود لايجوز الاعلى الارض او على ما انبتت الارض الا ما اكل او لبس. فقال له: جعلت فداك ما العلة فى ذلك؟ قال: لان السجود خضوع للّه – عز و جلّ – فلا ينبغى ان يكون على ما يؤكل و يلبس؛ لأن ابناء الدنيا عبيد ما يأكلون و يلبسون، والساجد فى سجوده فى عبادة اللّه – عز و جلّ – فلا ينبغى ان يضع جبهته فى سجوده على معبود ابناء الدنيا الذين اغترَوا بغرورها؛ هشام از حضرت امام صادق(ع) پرسيد: مرا آگاه ساز بر چه سجده رواست و بر چه ناروا. فرمودند: سجده تنها بر زمين و آنچه مى رويد جايز است، جز آنچه كه پوشيدنى و خوردنى است. باز پرسيد: فدايت شوم! فلسفه آن چيست؟ فرمودند: زيرا سجده خضوع در پيشگاه خداوند – عز و جل – است، پس نشايد كه بر پوشيدنى و خوردنى انجام گيرد؛ زيرا دنيا گرايان بنده خوردنى ها و پوشيدنى هايند، و سجده گر در سجده هایش خداى را پرستشگر است. لاجرم نشايد كه پيشانى خود برمعبود دنيا گرايان – كه فريفته فريبايى آنند – بسايند». (وسائل الشيعه، ج 3 ، باب 1 ، من ابواب مايسجد عليه، ح 1)
از اين روايات دو مطلب استفاده مي شود: اول اين كه : سجده پيامبر بر غير زمين , بر گياه غيرمأكول و ملبوس بوده به ويژه اين كه در نهايه گفته است كه نخ هاي خمره پوشيده و مستور است . يعني فقط گياه آن نمايان است . دوم اين كه : پيامبر اكرم(ص) براي سجده خود يك شي خاص داشت . از روايت ميمونه همسر آن حضرت نيز استفاده مي شود كه هرگاه پيامبر در خانه نماز مي خواند بر خمره سجده مي كرد (زمين مسجد ماسه نرم بود ولي زمين خانه پيامبر فرش بود). از آنچه گذشت، روشن مى شود كه بودن مهر مهم نيست و مى توان بر زمين و هر چه از آن مى رويد غير از خوردنى ها و پوشيدنى ها سجده كرد (مانند چوب درختان).
4- رواياتي كه سجده بر لباس را در حال ضرورت اجازه داده است مانند حديث انس بن مالك : «با پيامبر نماز مي خوانديم اگر يكي از ما نمي توانست به دليل شدت گرما پيشاني خود را بر زمين بگذارد بر لباس خود سجده مي كرد».(انس بن مالك همين روايت را به چند مضمون بيان كرده است . صحيح بخاري , ج 1, ص 188, ح 542 و نيز ص 373, ح 1208) از اين روايت و چند روايت ديگر به همين مضمون استفاده مي شود كه سجده بر لباس در حال ضرورت جايز است.
5- روايتي كه در آن سجده بر گوشه عمامه به صورت مطلق آمده نه فقط در حال ضرورت . ابوهريره مي گويد: «پيامبر بر گوشه عمامه اش سجده مي كرد».(المتقي الهندي, كنزالعمال, ج 8, ص 130, رقم 22238) اين روايت اولا با احاديث ديگري كه عادت پيامبر را در سجده بيان مي كند معارض است : «پيامبر وقتي سجده مي كرد عمامه را از پيشاني بالا مي زد». (ابن سعد, الطبقات الكبري , ج 1, ص 151) و به ديگران نيز همين را ياد مي داد: «پيامبر كسي را ديد كه بر گوشه عمامه اش سجده مي كند و به او اشاره كرد و پيشاني را نشان داد, او عمامه را از پيشاني بالا زد», (بيهقي , السنن الكبري , ج 2, ص 105) و ثانيا سند آن نيز طبق نقل اهل سنت صحيح نيست (همان). 6- رواياتي كه سيره صحابه را در سجده بيان مي كند عبدالكريم ابي اميه گفت «رفتار دائمي ابوبكر نسبت به سجده در حال نماز اين بود كه يا بر زمين نماز مي خواند و يا در حال سجده , پيشاني را (اگر روي فرش يا مانند آن قرار مي گرفت ) به سوي زمين مي كشيد», (متقي هندي, كنزل العمال, مؤسسه الرساله, بيروت, ج 8, ص 128, روايت 2222, باب السجود و مايتعلق به) از عمر بن خطاب نقل شده است كه گفت «اگر كسي به دليل سرما يا گرما نمي تواند بر زمين سجده كند بر لباسش سجده كند» (يعني در حال ضرورت ) (همان , روايت 2225). از علي بن ابيطالب (ع ) نقل شده است كه فرمود: «هنگامي كه كسي نماز مي خواند عمامه را از پيشاني كنار بزند» (بيهقي , السنن الكبري , ج 2, ص 105). نافع مي گويد: ابن عمر زماني كه سجده مي كرد و عمامه داشت آن را كنار مي زد تا پيشانيش بر زمين قرار گيرد, (همان)
حال اين سؤال مطرح مي شود كه چرا وقتي در منابع روايي اهل سنت هيچ دليل معتبري وجود ندارد كه سجده بر فرش و پارچه وامثال آن را در غير حال ضرورت اثبات كند , جبرا اولا آنان در غير حال ضرورت بر فرش سجده مي كنند و ثانيا چرا وهابيت سجده شيعه بر مهر را که قطعه اي از خاك است مشرك يا بدعت مي دانند.
سؤال اول – چرا اهل سنت در غير حال ضرورت بر فرش سجده مي كنند؟
1- برخي كثرت و تصريح روايات سجده مباشر بر ارض را نديده مي گيرند و مي گويند هيچ فرقي بين پيشاني و ديگر اعضاي هفت گانه سجده نيست پس مي تواند مانعي بين پيشاني و زمين باشد. ابن حزم مي گويد هيچ فرقي بين پيشاني و ديگر اعضاء نيست نه در قرآن نه در روايات صحيح و حتي نه در روايات ضعيف نه در اجماع و نه در قياس و نه در قول يك صحابي و نه در قول هر شخص ديگري, (ابن حزم , المحلي , دارالجيل , ج 4, ص 83, مسأله 439). يعني واقعا او هيچ فرقي بين پيشاني و ديگر اعضاء در روايات و اقوال صحابه نديده است ؟!!
2- برخي مي گويند سجده بر فرش سجده بر زمين است . يعني مراد از ارض در روايات هر آن چيزي است كه انسان روي آن قرار دارد چه خاك و سنگ باشد و چه فرش, (تعليقه شيخ علي محمد معوض بر كتاب بدايه المجتهد و نهايه المقتصد از قرطبي , دارالكتب العلميه , ج 2, ص 195, باب حكم الصلوه علي غير الارض . قرطبي خودش مي گويد صحت نماز بر زمين و روييدني اتفاقي است و بر غير آن اختلافي و مكروه است و اين مذهب مالك بن انس است) قائلين به اين سخن آن را در شرح حديث نبوي «زمين براي من محل سجده و تيمم قرار گرفت» آورده اند ولي اين سخن با ظاهر روايت ناسازگار است زيرا تيمم بر فرش بنا بر هيچ مذهبي صحيح نيست , پس يقينا مراد از ارض هر چيزي كه انسان روي آن ايستاده نيست . گذشته از اين كه از روايات سجده در گرما و سرما و آنچه از سجده ابوبكر گفته شد و كنار زدن عمامه از سر, همه نشان از لزوم مباشرت پيشاني با زمين است بر خلاف ديگر اعضا.
سؤال دوم – سجده بر مهر شرك است ؟ اتهام شرك به يكي از دو وجه است.
الف ) شيعه تراب را مي پرستند در حالي كه بايد فقط خدا را پرستيد. در اينجا خلط ميان دو مفهوم «مسجود له» و «مسجود عليه» شده است . اگر شيعه تراب را مسجود له قرار مي داد يعني براي خاك سجده مي كرد مشرك بود اما اگر براي خداي يكتا سجده كند اما محل سجده خود را به امر الهي ارض قرار دهد, عين اطاعت و توحيد است.
ب ) شيعه براي تراب يك اثر مستقلي در برابر قدرت خداوند قايل است , يعني براي تراب قدرتي الهي قايل است . اين اشكال بيشتر درباره تربت حسيني مطرح شده است . اما اين نسبت به شيعه درست نيست زيرا شيعه براي هيچ كس و هيچ چيزي قدرت الهي مستقلي قائل نيست . اين كه شيعه سجده بر تربت حسيني را ترجيح مي دهد به چند دليل است :
الف ) امام صادق فرمود: «حضرت زهرا(س ) از تربت سيدالشهدا حمزه تسبيحي درست كرد و با آن ذكر مي گفت و مردم نيز بر او تأسي كردند وقتي امام حسين (ع) سيدالشهدا شهيد شد آن فضيلت بر تربت امام حسين(ع) نيز داده شد». (مستدرك الوسائل , النوري , مؤسسه آل البيت , ج 4, ص 12, باب استحباب السجود علي تربه الحسين (ع ) او لوح منها و اتخاذ السبحه منها). اين روايت گرچه درباره تسبيح است نه لوحي كه بر آن سجده مي كنند اما مي تواند شبهه شرك را پاسخ بگويد.
ب) سجده بر تربت حسيني به دليل ادله خاصي كه در اين زمينه وارد شده است ترجيح داده مي شود و اگر روايت خاصي در اين ترجيح وارد نشده بود شيعه هرگز فتوا به استحباب آن نمي داد. ديلمي در ارشاد مي گويد: «كان الصادق لايسجد الا علي تربه الحسين (ع ) تذللا لله و استكانه اليه»؛ «حضرت صادق(ع) به خاطر خشوع و خاكساري براي خدا تنها بر تربت حسين(ع) سجده مي كرد» (الوضوء والسجود في الكتاب والسنه , عرفانيان اليزدي الخراساني , ميرزا غلامرضا, ص 64, چاپخانه علميه قم , 1414 ه.ق ) عن معاويه بن عمار قال : «كان لابي عبدالله (ع ) خريطه ديباج صفراء فيها تربه ابي عبدالله (ع ) فكان اذا حضرته الصلاه صبه علي سجادته و سجد عليه ثم قال (ع ) «ان السجود علي تربه ابي عبدالله (ع ) يخرق الحجب السبع»؛ «حضرت صادق(ع) دستمال و بقچه اي ابريشمي و زردرنگ داشت كه در آن تربت امام حسين(ع) بود. هنگام نماز حضرت آن بقچه را پهن مي كرد و بر آن سجده مي كرد و مي فرمود: سجده بر تربت امام حسين(ع) حجاب هاي هفتگانه را پاره مي كند» (همان)
سؤال سوم – سجده بر لوح بدعت است و بدعت حرام است.
اين اشكال اختصاص به سجده بر تربت امام حسين(ع) ندارد؟
بدعت در دين دو ركن دارد, (البدعه, السبحاني, الشيخ جعفر, مؤسسه الامام الصادق (ع), ص 31)
اول : تصرف در دين چه در عقيده چه در حكم , به زياده يا نقصان و دعوت به آن .
دوم : هيچ دليلي در شرع بر آن وجود نداشته است . در حالي كه در مسأله سجده بر لوح نه از موارد مطلب اول است و نه دوم ; يعني اولا سجده بر لوح جزء دين است و ثانيا ادله فراواني بر آن وجود دارد.
1- لوح خاكي است كه نمازگزار براي سجده خود انتخاب مي كند و تمام ادله اي كه سجده بر ارض را اجازه مي دهد, بر سجده بر لوح صحه مي گذارد.
2- دليل اين كه شيعه بر لوح نماز مي گذارد اين است كه امروزه همه مساجد مفروش است و سجده بر فرش تشريع نشده است , لذا لوحي از ارض تهيه مي كند كه اولا ارض بر آن صدق كند و ثانيا پاك و تميز باشد.
3- رسول الله (ص) وقتي روي فرش نماز مي خواندند خمره اي از خرما تهيه كرده بودند كه براي سجده از آن استفاده مي كردند. كه روايات آن ذكر شد.
4- در روايتي كه از امام صادق (ع) درباره سجده بر تربت امام حسين (ع) آمده جواز اين عمل ذكر شده است
5- ابن سعد در طبقات الكبري در احوال مسروق بن اجدع مي گويد: «كان مسروق اذا خرج يخرج بلبنه يسجد عليها في السفينه»؛ «وقتي مسروق بيرون مي رفت خشتي همراه خود مي برد و در كشتي بر آن سجده مي كرد» (الطبقات الكبري , ابن سعد, ج 6, ص 79, دار صادر بيروت , 1377 ه.ق ) مسروق بن اجدع فقيه مدينه و از شاگردان خلفاي راشدين بود.
6- زرين مي گويد: «كتب الي علي بن عبدالله بن عباس رضي الله عنه ان ابعث الي بلوح من احجار المروه اسجد عليه»؛ (اخبار مكه (ازرقي ) ج 3, ص 151 به نقل از سجده بر تربت , سيدرضا حسيني نسب , انتشارات مؤسسه سيدالشهداء قم , 1369) علي بن عبدالله بن عباس به من نوشت كه لوحي از سنگ هاي مروه برايم بياور تا بر آن سجده كنم . از اين ادله معلوم مي شود كه سجده بر لوح بدعت نيست بلكه مي توان گفت با توجه به ادله اي كه در باب سجده بر زمين و گياه ذكر شد, سجده بر غير اينها, در غير حالت اضطرار, باطل و بدعت است و از آنجا كه امروز وهابيت عربستان سجده بر غير ارض را تبليغ مي كند آنان بدعت گزار محسوب مي شوند.
منبع : porseman.org
بازنشر » berroz.com